یا علی
 
 

تا صورت پیوند جهان بود، على بود

تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود

شاهى كه ولى بود و وصى بود، على بود

سلطان سخا و كرم و جود، على بود

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس

هم صالح پیغمبر و داوود، على بود

هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هم ایوب

هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود

مسجود ملائك كه شد آدم ز على شد

آدم كه یكى قبله و مسجود، على بود

آن عارف سجاد كه خاك درش از قدر

بر كنگره ى عرش بیفزود، على بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن

هم عابد و هم معبد و معبود، على بود

آن لحمك لحمى بشنو تا كه بدانى

آن یار كه او نفس نبى بود، على بود

موسى و عصا و یدبیضا و نبوت

در مصر به فرعون كه بنمود، على بود

چندانكه در آفاق نظر كردم و دیدم

از روى یقین در همه موجود، على بود

خاتم كه در انگشت سلیمان نبى بود

آن نور خدایى كه بر او بود، على بود

آن شاه سرافراز كه اندر شب معراج

با احمد مختار یكى بود، على بود

آن قلعه گشایى كه در قلعه خیبر

بركند به یك حمله و بگشود، على بود

آن گرد سرافراز كه اندر ره اسلام

تا كار نشد راست نیاسود، على بود

آن شیر دلاور كه براى طمع نفس

بر خوان جهان پنجه نیالود، على بود

این كفر نباشد سخن كفر نه این است

تا هست ، على باشد و تا بود، على بود
یا مرتضی علی


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:, :: 11:13 :: توسط : جلیل

دل شود امشب شکوفا در زمین
می زند لبخند شادی بر زمین

آسمان ِ دل تبسم می کند
روی ماهت را تجسم می کند

ای مسیح آل پیغمبر سلام
انتهای سوره ی کوثر سلام

ای کتاب راز های مرتضی
یادگار حضرت خیرالنسا

ای صفات تو صفات انبیا
حاصل جمع ِ تمام اولیا

ای قدم هایت صراط المستقیم
حافظ آیات قرآن کریم

ای امام صالحان در روی خاک
اکفیانی اکفیان روحی فداک

السلام ای آفتاب پشت ابر
السلام ای  اوج قله ، کوه صبر

السلام ای آخر هر دلخوشی
عاقب از غم تو ما را می کُشی

السلام ای فخر آدم در زمین
یادگار حضرت روح الامین

تو تمام چارده نور مبین
جلوه ی زیبای ربُ العالمین

تو حدیث ناب عترت در زمین
زاده حیدر امیر المومنین

تو همان نوری که از روز ازل
کرد خالق روی ماهت بی بدل

تو سرشت ناب از نسل علی
نور رب در جلوه ی تو منجلی

عمر تو تاریخ ساز عالم است
مبداء آن از رسول خاتم است

ترسم آخر من نبینم روی تو
صورت زهرائی و دلجوی تو

تو کجائی شیعه می خواند تو را
پس نمی گوئی جوابش را چرا

کی می آیی دل تمنایت کند
تا که روزی بوسه بر پایت کند

کی می آیی عقده از دل وا کنم
روضه خوانی پیش تو آقا کنم

کی می آیی کربلا را تاب نیست
در میان خیمه دیگر آب نیست

وای بر طفل رباب و اضطراب
خیمه خیمه جستوی جرعه آب

آب نَبوَد تا که سیرابش کند
جرعه ای نوشاند و خوابش کند

کربلا و یک بیابان اشک و آه
شیرخواره در میان قتلگاه

نام تو آمد در آنجا بر زبان
کی می آیی حضرت صاحب زمان

ای خوش آن روزی فرج برپا شود
با دو دست فاطمه امضا شود


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 23 خرداد 1390برچسب:, :: 19:41 :: توسط : جلیل

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا علی و آدرس jalil33.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 13
بازدید کل : 9431
تعداد مطالب : 2
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1